دوران کودکی، نوروز مساوی بود با تعطیلی مدرسه .... تقریباً از میانه ی اسفندماه شمارش معکوس بچه ها شروع می شد و هفته ی آخر هم عملاً نه کلاسی بود و نه درسی. همین حالا هم همین جوری است. بهار بچه ها هنوز بوی بهار می دهد.
برای بزرگسالان نه این که بهاری نباشد هست! اما با نگرانی.
یکسال پیر شدن و خودنمایی موهای سفید در بین موهای سیاه و در آخر برنده شدن سپیدی بر سیاهی که در این یک مورد کسی دوست ندارد که سپیدی پیروز شود.
اما بهار دارد از راه می رسد. با طراوت و غنچه و شکوه و شکوفه. خورشید از مشرق آسمان عَلّم بر کوهساران می زند که جای شکرش باقی است. درختان کلاه سبز بر سر خود می نشانند که دیدنی است. پرندگان با جیک جیکشان خبر از آمدن بهار می دهند که شنیدنی است. یک شاخه گل هم توی بساط گل فروش ها پیدا می شود که بوییدنی باشد. زیبایی های بهار، هم قابل لمس است و هم قابل چشیدن. امتحان کنید.
من می خواهم تلاش کنم که این روزها ، حواس پنج گانه را به همین چیزها سرگرم کنم تا فکر مشکلات زندگی مغزم را داغان نکند. شما هم همین کار را بکنید ضرر ندارد.
عیدتان مبارک
فرهاد توکلی